جدول جو
جدول جو

معنی لات و لوت - جستجوی لغت در جدول جو

لات و لوت
آدم فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
تصویری از لات و لوت
تصویر لات و لوت
فرهنگ فارسی عمید
لات و لوت
(تُ)
لات و پات. رجوع به لات شود:
قومی همه مرد لات و لوتند
باد جبروت در بروتند.
خاقانی.
- لات و لوت و آسمان جل، سخت فقیر و بی چیز.
کلمه لوت همان روت قدیم و لخت متداول امروز است
لغت نامه دهخدا
لات و لوت
بسیار فقیر، سخت بی چیز، لات و لوت: قومی همه مرد لات و لوتند باد جبروت در بروتند (خاقانی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
لات و لوت
((تُ))
بی کار ه و فقیر
تصویری از لات و لوت
تصویر لات و لوت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لوت و پوت
تصویر لوت و پوت
انواع خوردنی ها و طعام ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لات و پات
تصویر لات و پات
بسیار فقیر و بی چیز، بی سر و پا، ولگرد
فرهنگ فارسی عمید
(شاتْ تُ)
لاف زدن (در زبان محاوره). (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
خورشها. اقسام مطعوم. غذا. این لغت از توابع است به معنی اقسام خوردنیها و انواع طعامها و مأکولات و مشروبات. (برهان) :
عشق باشد لوت و پوت جانها
جوع از این روی است قوت جانها
شیرخواره کی شناسد ذوق لوت
مر پری را بوی باشد لوت و پوت.
مولوی.
لوت و پوت خورده را هم یاد آر
منگر اندر غابر و کم باش زار.
مولوی.
که بخور این است ما را لوت و پوت
نیست او را جز لقأاﷲ قوت.
مولوی.
ز هر سو به دست آورد لوت و پوت
به شادی برآرد ز انده دمار.
ابن یمین
لغت نامه دهخدا
تصویری از لات و پات
تصویر لات و پات
گشادن همه درها آنگاه که بستن آنها لازم است
فرهنگ لغت هوشیار
خوردنی (بانواع) اقسام خوراک: شیرخواره کی شناسد ذوق لوت مر پری را بوی باشد لوت و پوت (مثنوی. نیک. 102: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوت و پوت
تصویر لوت و پوت
((تُ))
انواع طعام های لذیذ
فرهنگ فارسی معین
آب گل آلود
فرهنگ گویش مازندرانی
زاد و بوم، دارایی
فرهنگ گویش مازندرانی
لاوک و دیگ، به مجاز، همه ی ابزار آشپزخانه را گویند
فرهنگ گویش مازندرانی